ادامه ۱۵۹
تهیونگ هیجانزده نشست کنار ات، گفت:
– «نه نه، این میتونه جالب باشه. ات علیه جونگکوک! عقرب سرخ علیه عقرب سیاه!»
جونگسو با خنده رفت سمت آشپزخونه و گفت:
– «من پاپکورن میذارم.»
و درست همون لحظه، صدای فریاد جونگکوک بلند شد:
– «اهههههه نهههه! اول کاری که گل نمیشهههه!!!»
ات با خونسردی دکمهی دسته رو زد، با لبخند کوچیکی گفت:
– «الان میفهمی که میشه.»
تهیونگ و جونگسو همزمان زدن زیر خنده، در حالیکه جونگکوک با اخم مصنوعی به صفحه نگاه میکرد و گفت:
– «قسم میخورم این بازی خراب شده...!»
– «نه نه، این میتونه جالب باشه. ات علیه جونگکوک! عقرب سرخ علیه عقرب سیاه!»
جونگسو با خنده رفت سمت آشپزخونه و گفت:
– «من پاپکورن میذارم.»
و درست همون لحظه، صدای فریاد جونگکوک بلند شد:
– «اهههههه نهههه! اول کاری که گل نمیشهههه!!!»
ات با خونسردی دکمهی دسته رو زد، با لبخند کوچیکی گفت:
– «الان میفهمی که میشه.»
تهیونگ و جونگسو همزمان زدن زیر خنده، در حالیکه جونگکوک با اخم مصنوعی به صفحه نگاه میکرد و گفت:
– «قسم میخورم این بازی خراب شده...!»
- ۵.۲k
- ۱۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط